شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#رئیس جمهور#مذاکره#افغانستان

در باب افتتاح بند «کمال‌خان»؛ آقای غنی آیا اصلا قدرتی برای مذاکره و تصمیم‌گیری دارید که از آن دم می‌زنید؟


در باب افتتاح بند «کمال‌خان»؛ آقای غنی آیا اصلا قدرتی برای مذاکره و تصمیم‌گیری دارید که از آن دم می‌زنید؟

رئیس جمهور افغانستان در افتتاح سد «کمال‌خان» اظهارداشت که اگر حقابه بیشتری از میزان تعیین شده در توافق هیرمند می‌خواهد باید با افغانستان مذاکره کند اما سئوال اینجاست که آیا اشرف غنی قدرتی برای مذاکره و تصمیم‌گیری در این باره دارد؟

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، محمداشرف غنی رئیس‌جمهور افغانستان در آیین افتتاح و آبگیری بند «کمال‌خان» به مانند همیشه روی به سوی ایران کرد و با صدایی بلند فریاد زد که اگر ایران سهمی از هیرمند می‌خواهد باید مذاکره کند و افغانستان آب خود را مفت به کسی نخواهد داد و در بدل آن، نفت رایگان از ایران مطالبه نمود.

پس از انتشار این سخنان اشرف‌غنی، مقامات دو کشور و برخی تحلیلگران سیاسی در دو سوی مرز شروع به تحلیل و استدلال و گمانه‌زنی پیرامون این سخنان آقای رئیس‌جمهور نمودند اما تمام این سخنان و تحلیل‌ها یک حلقه مفقوده اساسی دارد؛ و آن حلقه مفقوده این است که آیا اساساً آقای غنی قدرتی ذاتی و انحصاری برای مذاکره، چانه‌زنی و در نهایت تصمیم‌گیری در موضوعات مختلف از جمله موضوع مهم آب میان ایران و افغانستان دارد یا خیر؟

برای پاسخ به این سوال و این حلقه مفقوده باید اندکی امروز افغانستان را به بررسی نشست؛

1- این نکته بر کشی پوشیده نیست که تصمیم‌گیری نهایی در مسائل افغانستان قطعاً واشنگتن است و دولت فرومانده و ورشکسته در کابل به تنهایی یارای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در مسائل مختلف از جمله مسائل داخلی افغانستان که حتی مبتلا‌به اوست را ندارد.

نگاهی به روند مذاکرات صلح افغانستان موید این است که آمریکایی‌ها آنچه خواستند را بدون حضور حتی یک فرد از دولت افغانستان با طالبان توافق کردند و بلافاصله اشرف‌غنی مجبور شد تمام خواسته‌های شخص خلیل‌زاد و آمریکایی‌ها را بی‌کم‌وکاست اجرا کند و ذره‌ای هم از این موضوع نتوانست تخطی کند.

پس از امضای توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان نیز شاهد آن هستیم که دولت غنی دارای اندک تاثیری در روند مذاکرات است و آنجایی هم که کمی ژست استقلال به خود می‌گیرد باز وزیر خارجه آمریکا با لحنی تند و ملال‌آور به او نامه می‌نویسد و گوشزد می‌کند که حق ندارد پایش را از گلیم‌اش درازتر کند و باز دولت کابل آرام می‌گیرد و آمریکایی‌ها روند مورد نظر خود را پیش می‌برند.

2- روند جاری در افغانستان حاکی از آن است که با نزدیک شدن به اردیبهشت ماه و فرارسیدن موعد خروج نیروهای خارجی از افغانستان، هم آمریکا، هم قدرت‌های منطقه‌ای، هم ناتو و هم طالبان به عنوان بخش اصلی روند صلح خواهان به نتیجه رسیدن این روند هستند و همه آنها یک مانع اصلی را بر سر راه صلح می‌بینند و این مانع دولت کم‌تر از یک میلیون رأیی اشرف‌غنی است که حالا درصد نارضایتی از او به اوج رسیده  است. همه این‌ها در کنار هم و آمادگی افکارعمومی برای پذیرش صلح و عبور از دولت اشرف‌غنی این اصل را پذیرفتنی کرده است که دولت کابل روزهای آخر حیات سیاسی خود را طی می‌کند و اگر قرار باشد در پازل و زمین آمریکایی‌ها بازی نکند هم اساس حکومت را از دست خواهد داد و هم حامیان دولت جایی در آینده افغانستان نخواهند داشت و به نظر آنها هم به این نتیجه رسیده‌اند که برای اندک حیات سیاسی در افغانستان ناچار به و پذیرش برکناری دولت غنی هستند.

3- در مساله آب‌های افغانستان و سدها و بندهایی که در این سال‌ها در این کشور بنا نهاده شده است باز این آمریکایی‌ها هستند که تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر و مجری بوده‌اند و آقای غنی کم‌ترین سهمی در تصمیم ایجاد آنها و تصمیم برای مذاکره در مورد آینده آنها ندارد و سخنان دیروز او را بیشتر باید از منظر یک شوی سیاسی نگریست. کمااینکه در طول دوران رباست‌جمهوری آقای روحانی و وزارت امور خارجه به رهبری آقای ظریف، ده‌ها بار مذاکرات مختلف میان مقامات ایران و افغانستان برای امضا یک سند جامع همکاری‌های مشترک جریان داشته ولی تاکنون به نتیجه نرسیده و امضا نشده است و اگر هم امضا شود امری نمادین است و اجرایی نخواهد شد چون آمریکایی‌ها این اجازه را به دولت افغانستان و شخص غنی نمی‌دهند که وارد چنین همکاری استراتژیکی با جمهوری اسلامی ایران شود. وزارت امور خارجه ایران را هم به نظر اتلاف وقت جدی کرده و زمین بازی در افغانستان را به خوبی تشخیص نداده است و وقت و هزینه گزافی از ملت ایران هدر نموده است.

ماحصل آنچه در بالا ذکر شد این است که موضوع آب میان ایران و افغانستان یک موضوع حیاتی و جدی است که بی‌شک اگر حل‌وفصل آن به دو ملت آن هم بدون دخالت خارجی واگذار شود بهترین نوع مدیریت و تقسیم منابع اتفاق خواهد افتاد اما تا زمانی‌که آمریکایی‌ها بر این کشور و دولت آن سلطه و حاکمیت داشته باشند قطعا این ماجرا به عنوان استخوانی در میان زخم باقی خواهد ماند و به عنوان اهرمی برای ایجاد دشمنی میان دو سوی مرز از آن استفاده خواهد شد.

این سیاست راهبردی آمریکا در افغانستان است و فعلا اوست که تصمیم می‌گیرد، پایان اشغال افغانستان و روی کار آمدن دولت فراگیر مردمی در افغانستان بار دیگر قطعا امیدها میان دو ملت را زنده خواهد و مسائل اینچنین که هم وجه همسایه‌مداری دارد و هم وجه قانونی و معاهده‌ای بی هیچ مشکلی حل خواهد شد.

انتهای پیام/.