شهرخبر

باجناق‌هایی که با طلاق ۲ خواهر، میلیاردر شدند!

به گزارش منیبان، جالب اینکه داماد‌های فریبکار وقتی در پول بادآورده غوطه‌ور شدند همسران‌شان را طلاق دادند. یک روز بهاری بود که سر و صدایی در ساختمان ۵ طبقه‌ای در شمال پایتخت نشان از درگیری خانوادگی داشت.

مرد صاحبخانه که خانواده همسرش را برای میهمانی دعوت کرده بود همراه باجناقش با پدرزن خود درگیر شده بودند و همسایه‌ها برای پایان این دعوا از پلیس کمک خواستند.

خیلی زود تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند، پدر زن شیک‌پوش وقتی ماموران را دید با چهره‌ای عصبانی به ماموران گفت: ۲ دخترم بعد از سال‌ها زندگی در کنار همسران‌شان هیچ مشکلی نداشتند تا اینکه ۲ داماد جوانم امشب در میهمانی ادعا کردند که دخترانم به زندگی‌شان اهمیت نمی‌دهند و می‌گفتند من دخترانم را خوب تربیت نکرده‌ام، در حالی که آن‌ها را در ناز و نعمت بزرگ کرده‌ام.

این مرد افزود: ابتدا من سکوت کردم، اما آن‌ها دست‌بردار نبودند و توهین می‌کردند تا اینکه صبرم تمام شد و با آن‌ها درگیر شدم.

۲ دختر مرد شیک‌پوش که ناراحت بودند همراه پدرشان از خانه خارج شدند و گفتند دیگر حاضر به زندگی در کنار شوهران‌مان نیستیم.

۲ باجناق با لبخند مرموزانه‌ای در را پشت سر همسر و خانواده‌شان بستند و ماموران در حالی که هیچ‌یک از دوطرف دعوا شکایتی از هم نداشتند به کلانتری بازگشتند.

چندی بعد پدرزن شیک‌پوش به دادسرا رفت و از بازپرس خواست ۲ داماد فریبکارش را دستگیر کنند.

این مرد به بازپرس پرونده گفت: پس از سال‌ها که دخترانم ازدواج کرده بودند دامادهایم را مانند پسرانم می‌دانستم تا اینکه فروردین امسال هر دو دامادم به دفتر کارم آمدند و پیشنهاد سرمایه‌گذاری در پروژه ساختمانی دادند.

در حالی که «سعید» و «آرش» در کارهایشان موفق بودند و به آن‌ها اعتماد داشتم این پیشنهاد را قبول کردم و سند یکی از ملک‌های قدیمی‌ام در شمال شهر را به صورت وکالتی به نام‌شان زدم و بعد از مدتی آن‌ها که ادعا می‌کردند دنبال کار‌های اداری این ساخت و ساز هستند، خواستند سرمایه زیادی را به حساب‌شان واریز کنم.

نخست به رفتار‌های آن‌ها مشکوک شدم، اما دخترانم از سمت همسران‌شان به سراغم آمدند و گفتند که موقعیت خوبی است و زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد. من نیز به خاطر همین یک‌میلیارد به حساب داماد بزرگ‌ترم واریز کردم و در انتظار کلید زدن پروژه از سوی آن‌ها ماندم.

وی افزود: همه چیز خوب پیش می‌رفت و هیچ مشکلی نبود تا اینکه یک روز خانه دخترم میهمان بودیم که ۲ داماد شروع به بهانه‌گیری کردند و بین ما شکرآب شد، اما فکر نمی‌کردم این اختلاف باعث شود تا آن‌ها خواستار طلاق شوند.

وقتی دخترم «المیرا» از ماجرای جدایی از همسرش خبر داد خیلی زود به ملک قدیمی‌ای که قرار بود در آنجا ساخت و ساز کنند، رفتم و متوجه شدم هر دو دامادم با وکالتنامه‌ای که از من داشتند خانه را فروخته‌اند و آنجا بود که متوجه فریبکاری آن‌ها شدم.

شکایت پدرزن پولدار از ۲ باجناق طمع کارش

با ادعا‌های پدرزن شیک‌پوش، بازپرس پروژه دستور داد تیمی از ماموران برای ردیابی ۲ داماد فریبکار وارد عمل شوند.

ماموران در گام نخست به خانه ۲ داماد رفتند، اما متوجه شدند آن‌ها پس از درخواست طلاق پا به فرار گذاشته‌اند.

در این مرحله تجسس‌های منفی کلید زده شد و ماموران پلیس کلانتری توانستند خیلی زود آرش را در یکی از شهر‌های شمالی ردزنی و روز ۱۲ تیرماه وی را دستگیر کنند.

آرش که از دستگیری‌اش شوکه شده بود به ماموران گفت: زندگی خوبی داشتیم تا اینکه باجناقم سعید نقشه کلاهبرداری از پدرزنمان را طراحی کرد، نخست مانع کارش شدم، اما وقتی دیدم سرمایه زیادی به جیب می‌زنیم وسوسه شدم سعید را در نقشه‌اش همراهی کنم.

وی افزود: پس از اینکه خانه را فروختیم و یک میلیارد را گرفتیم تصمیم به فرار گرفتیم و به شمال کشور آمدیم و سعید صبح امروز به بهانه تبدیل کردن پول‌ها به دلار از ویلا خارج شد و دیگر خبری از وی ندارم.

با ادعا‌های این مرد، ماموران با در اختیار داشتن شماره پلاک خودروی سعید آن را در اختیار سیستم سراسری پلیس قرار دادند تا اینکه مشخص شد داماد بزرگ خانواده سوار بر پژو ۲۰۶ سفیدرنگش به سمت جنوب کشور در حرکت است.

با به دست آمدن این سرنخ، سعید در جنوب دستگیر شد.

داماد بزرگ وقتی دید در دام ماموران گرفتار شده ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: هیچ مشکل مالی نداشتم و زندگی خوبی برای همسرم فراهم کرده بودم، اما وقتی یکی از مشتریانم پول مرا بالا کشید و ورشکست شدم تصمیم گرفتم با طراحی سناریویی از پدرزنم پول بگیرم و از باجناقم کمک خواستم.

وی افزود: وقتی دیدم با فریب پدرزنم پول زیادی به دست آورده‌ام طمع مرا گرفت و حتی آرش را در خانه ویلایی تنها گذاشتم و به جنوب آمدم تا بتوانم به تنهایی به شهر‌های عربی بروم و زندگی جدیدی را شروع کنم.

منبع: رکنا