شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#ارتش#خبرنگار#بمباران

روایت خبرنگار خارجی از جنایت صدام در حلبچه


روایت خبرنگار خارجی از جنایت صدام در حلبچه

صدام از همکاری کردها با ایران خشمگین شد و فرمان مرگ مردم حلبچه را صادر کرد؛ پنجاه فروند هواپیمای ارتش بعث برای اولین بار شهری را بمباران شیمیایی کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبح مرگ سایه خود را بر حلبچه گسترده است. هیچ موجود زنده‌ای دیده نمی‌شود. بوی تعفن در شهر پیچیده است. 16 مارس ‍1998 میلادی (25 اسفند 1366)

درست پس از اولین موج بمباران هوایی و حملات توپخانه که مردم را به پناهگاهای زیر زمینی راند هلی‌کوپترها و هواپیماهای عراقی برای رها کردن بمب‌های شیمیایی که حاوی گاز خردل و گازهای فلج کننده اعصاب بود بازگشتند. در واقع ایران در عملیات موسوم به والفجر 10 با همکاری اتحادیه میهنی ضربه سنگینی به ارتش بعث در کردستان عراق وارد کرد و در یک شرایط بد آب و هوایی موفق شد شهر 70 هزار نفری حلبچه را تسخیر کند. نزدیک این شهر دریاچه‌ای به نام دربندیخان است و اهمیت حلبچه برای عراق از همین دریاچه ناشی می‌شود. کافی بود ایرانیان برای پایان دادن به جنگ سد دریاچه را بشکنند تا چهار میلیاد معکب آب پشت این سد استان‌های دیالی و بغداد و چند استان دیگر را زیر آب ببرد.

صدام از همکاری کردها با ایران خشمگین شد و فرمان مرگ مردم حلبچه را صادر کرد. روز 16 مارس 1998 پنجاه فروند هواپیمای ارتش بعث که هر یک چهار بمب شیمیایی به وزن 500 کیلوگرم محتوی گازهای مرگبار سارین، تابون و خردل داشتند، برای اولین بار شهری را بمباران شیمیایی کردند که جزو شهرهای مرزی عراق بود.

نویسنده کتاب سوداگری مرگ در این رابطه می‌نویسد:
بعد از بمباران گزارشگران با صحنه‌هایی رو به رو شدند که مو بر اندامشان راست شد. نه سربازی در تیررس نگاه بود و نه اثری از آن همه بمباران به چشم می‌خورد. خیابان‌های شهر 70 هزار نفری حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد، کودک و خردسال در وقوع فاجعه، از پای در آمده بودند و نقش خیابان‌های شهر شده بودند. روزنامه‌نگاری به نام جفری گلد برگ که مقاله مفصلی در رابطه با حلبچه نوشته در یک مصاحبه رادیویی چنین گفته:
شما باید اینجا متوجه مطلبی شوید که به میزان فوق‌العاده شیطانی و هوشمندانه است. عراقی‌ها می‌دانستند که گاز سمی از هواسنگین‌تر است و اگر به مدت چند ساعت شهر در معرض حملات متعارف توپخانه قرار گیرد نفوذ گازهای کشنده در زیر زمین‌ها و مرداب‌ها بسیار مؤثر خواهد بود به عبارت دیگر آنان می‌دانستند که در طول حملات توپخانه‌ای مردم آن کاری را می‌کنند که همیشه انجام می‌دادند یعنی پناه بردن به زیر زمین‌ها. این مردم در زیر زمین‌های خود مانده بودند سپس آنها به حملات شیمیایی دست زده ... . و این محل‌ها را واقعاً تبدیل به اتاق‌های گاز کردند، وقتی گازهای کشنده پخش شد حیوانات مردند و لاشه پرندگان از درخت به زمین افتاد. و خانواده‌ها وحشت‌زده در حالی که بسیاری از آنها در اثر گازهای شیمیایی کور شده بودند با وحشت فراوان در بالا گرد آمدند. بزرگسالان اطفال متشنج را که به سختی نفس می‌کشیدند در بغل زده و سعی می‌کردند خود را از جهت باد مصون دارند. حمله به حلبچه نه یک حمله انحرافی بود و نه یک عمل ناامیدانه از جانب رژیمی که در جنگ فرسایشی و بی تحرک گرفتار آمده باشد. این حمله، حمله‌ای واقعی و عمدی بود به قصد کشتن و آواره کردن جمعیت غالباً کرد شال عراق. حمله‌ای که منجر به کشته شدن حداقل 5 هزار نفر شد که بسیاری از آنان زن و کودک بودند.

حلبچه در واقع پیش مرگ ایران شد. حلبچه در سلاح خانه تاریخ، ذبح و قربانی شد. تا امروز در صلح و آرامش زندگی کنیم. بسیاری معتقدند سه رویداد مهم بمباران شیمیایی حلبچه، تسخیر فاو، و حمله به هواپیمای ایرباس ایران توسط آمریکا و برخی عوامل بین‌الملل دیگر از جمله عواملی بودند که موجب شد ایران با وجود برتری در سال‌های آخر جنگ قطعنامه 598 را بپذیرد. بازتاب خبری جنایت حلبچه و قساوت ناباورانه صدام، نیروهای ایرانی و کرد را مبهوت کرده بود. روحیه نیروها به محض عبور هر هواپیما و وقوع انفجاری به شدت پایین می‌آمد و ادامه جنگ با این وضعیت ممکن نبود. چرا که صدام جنگ شرافتمندانه سرش نمی‌شد و نظام بین‌الملل هم بر این جنایات چشم پوشیده و طرف عراق را گرفته بود.

زکریا یوسفی آهنگ "اَوین را به یاد قربانیان «حلبچه» خواند + صوت

انتهای پیام/