شهرخبر

نسبت سلاح و سپاه!

به گزارش مشرق، عباس باصولی در کانال تلگرامی خود نوشت: در مطلب پیشین (اینجا) به دکترین دفاعی ایران که متضمن ممنوعیت تولید و استفاده از سلاح کشتار جمعی‌ست اشاره شد.

به این سئوال هم تا اندازه‌ای پرداخته شد که با وجود تهدیدهای اتمی خارجی تکلیف امنیت ملی چه می‌شود(؟)

در کنار آن به این موضوع می‌پردازیم که نسبت بین این دکترین با فرمان قرآنی «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّکُمْ» چیست(؟)

در واقع سئوال این است که با وجود اینکه اسلام به‌ما فرمان داده است که تا آنجائی که می‌توانیم در مقابل دشمن، خودمان را قوی و مجهز کنیم، چرا با وجود خطر سلاح هسته‌ای از سوی دشمن، سیاست تولید -و استفاده- از  بمب اتم در دکترین دفاعی ما محذوف است(؟)

پاسخ در برداشت نادرست ما از این فرمان قرآنی‌ست: چرا که «کسب اقتدار با تمام توان» را با «کسب اقتدار به هر وسیله‌ای» اشتباه گرفته‌ایم. اسلام به ما فرمان می‌دهد که تمام توان خود را برای کسب اقتدار در مقابل دشمن به‌کار بگیریم اما هرگز به ما اجازه نمی‌دهد که برای غلبه بر دشمن به هر وسیله‌ای متوسل شویم.

گاهی بر اساس قاعدهٔ اهم و مهم استفاده از برخی وسیله‌ها توجیه می‌شود اما هر وسیله‌ای نه. به عنوان مثال در اسلام حکمی داریم تحت عنوان جواز قتل عده‌ای از مسلمین در صورت تترس کفار به مسلمین. یه این شکل که اگر کفار برای پیشروی و شکست جبههٔ اسلام از تعدادی از مسلمین به عنوان سپر انسانی استفاده کنند و با این روش بتوانند به هر شکل مقاومت مسلمانان را در هم بشکنند و در نتیجهٔ آن تعداد بسیار بیشتری از مسلمانان را قتل عام کنند، در اینجا اجازه داده شده -بلکه تکلیف است- که آن سپر انسانی قربانی شوند تا جلوی یک قتل عام بزرگ‌تر گرفته شود و آن افراد هم شهید محسوب می‌شوند. در اینجا برای جلوگیری از یک ضرر اهم جواز و تکلیف ایراد یک ضرر  مهم داده شده است. در واقع به قاعدهٔ الاهم فالمهم استناد شده در حالیکه جواز استفاده از سلاح کشتار جمعی منطبق با قاعدهٔ مقابله به‌مثل است و روائی آن را باید در چارچوب همان قاعده بررسی کرد.

مقابله به مثل از  منظر اسلام الزامات و نظامات خودش را دارد و امر بی‌ضابطه یا سلیقه‌ای نیست. به عنوان مثال در برخی نظام‌های حقوقی قدیمی شقی از مقابله به مثل و مجازات مرسوم بوده که اگر کسی فرزند دیگری را به قتل می‌رساند، فرزند او را متقابلاً به قتل می‌رساندند! خب این هم در چارچوب مقابله به‌مثل می‌گنجد اما اسلام این مدل مقابله به مثل را برنمی‌تابد. مثال‌های بسیاری از این دست می‌توان برشمرد؛ مراد تأکید بر این نکته است که صرف روائی مقابله به مثل، استفاده از هر وسیله‌ای را در مقابله به مثل توجیه نمی‌کند.

سلاح‌های کشتار جمعی به دلیل اینکه کاربردشان کشتن انبوهی انسان بی‌گناه است از نظر اسلام مردود است و در عداد وسایل مقابله به مثل مجاز نمی‌گنجد. در واقع اسلام می‌گوید با اقتدار و بازدارندگی‌ای که از طریق کشتن تعداد انبوهی انسان بی‌گناه به‌دست بیاید، مخالف است؛ هرچند دشمن کسب چنین اقتداری را مجاز شمارد. دقت کنیم که ویژگی اصلی سلاح‌های کشتار جمعی این است که  در به‌کارگیری آن قابلیت کنترل و انتخاب قربانی وجود ندارد و به اصطلاح خشک و تر با هم می‌سوزد و چه بسا تعمداً و صرفاً برای کشتن افراد بی‌گناه -آنگونه که آمریکا به‌کار برد- استفاده شود تا بازدارندگی بیشتری داشته باشد! بنابراین نباید آن را با تسلیحات قوی که قادر به کشتن انبوهی از سپاه دشمن است اشتباه بگیریم و تصور کنیم ادعا این است که اسلام با ساخت سلاح‌های قوی در مقابل دشمن مخالف است!

سلاح‌های کشتار جمعی علاوه بر اینکه افراد بی‌گناه را به صورت غیرقابل کنترل هدف قرار می‌دهند، تأثیرات آن هم تا نسل‌ها بعد باقی‌ست. گاهی یک سلاح شیمائی یا هسته‌ای می‌تواند تا چند نسل بعد یک ژن معیوب را منتقل کند؛ در حالیکه آن نسل‌ها هیچ نقش و گناهی در جنگ‌ها نداشته و چه بسا با جنایات اجدادشان مخالف بوده‌اند. بنابراین سلاحی که تا این حدد تبعات آن غیرقابل کنترل است چگونه می‌تواند در اسلامی که در قصاص، اندکی تجاوز از میزان قصاص را مجاز نمی‌شمارد، مجاز شمرده شود؟!

حضرت علی ع -مضموناً- می‌فرمایند: اگر دین نبود، علی مکارترینِ عرب بود! در جنگ صفین با اینکه معاویه در بدو امر آب را بر سپاهیان حضرت علی ع بست، حضرت پس از  غلبه بر منابع آب، آن را بر سپاه دشمن نبست! چگونه در دینی که پیشوایش از بستن آب بر لشکر دشمن! -آن هم لشکر معاویه!- به عنوان مقابله به مثل استفاده نمی‌کند، کشتن بی‌گناهان را به عنوان  مقابله به‌مثل می‌پذیرد؟!

ممکن است گفته شود که سلاح کشتار جمعی برای استفاده نیست؛ برای ترساندن دشمن است! خب وسیله‌ای که قرار نیست در هر صورت استفاده شود چگونه می‌تواند عامل بازدارندگی باشد؟ بازدارندگی یک سلاح زمانی‌ست که در غایت امر «امکان» استفاده از آن وجود داشته باشد. اگر چنین غایتی نباشد، یک بلوف پوشالی و فاقد بازدارندگی‌ست.

ممکن است گفته شود ما که به دشمن نمی‌گوئیم، استفاده نمی‌کنیم، به او می‌گوئیم استفاده می‌کنیم، هرچند واقعاً استفاده نمی‌کنیم! با این حساب دشمن را یک موجود ساده و زودباور تلقی کرده‌ایم که هرگز متوجهٔ این بلوف ما نخواهد شد! دشمن هر روز در حال محک زدن ماست؛ دشمن حتی جدیت و توانمندی ما در سلاح‌های متعارف را هم هر روزه می‌سنجد، چه رسد به بمب اتم. اگر در حال حاضر ایمن هستیم چون دشمن به جدیت واقعی ما واقف است، نه اینکه فریب بلوف‌های ما را خورده است!

وانگهی! اگر اسلام را واقعاً مخالف سلاح کشتار جمعی می‌دانیم، چه اجازه‌ای داریم که اسلام را موافق سلاح کشتار جمعی معرفی کنیم؟! چه حقی داریم که برای حفظ امنیت خود اسلام را یک دین مخوف و غیرانسانی جا بزنیم؟! دین متعلق به خداست و ما به عنوان پیروان دین، حق نداریم دین خدا را جز آنچه هست معرفی کنیم.

 تمام ادعای ما این است که انقلاب کردیم تا چهرهٔ واقعی اسلام را به دنیا معرفی کنیم!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.