مستندی از زلزله سی سخت / مردم بی سرپناه در سرما و باران + فیلم
حجم ویدیو: 60.97M | مدت زمان ویدیو: 00:08:20

در این مستند برشی از زندگی مردم سی سخت یاسوج بعد از وقوع زلزله به تصویر کشیده شده است.

به گزارش رکنا، علی لایق زاده نام مستند سازی است که بعد از وقوع زلزله در سی سخت شال و کلاه کرده و درگزارش میدانی از وضعیت مردم سی سخت یاسوج ،حال روزگار آنها را در روزهای بعد از زلزله به تصویر کشیده است.

حال مردم سی سخت خوب است؟

آوار و خاک و باران. این تمام سهم مردم سی سخت است در شب نوروز.

زلزه در سی سخت یاسوج تلفات جانی نداشت.اما مصیب گاهی با فرو ریختن کاشانه ای مفهوم پیدا می کند که یک زن روستایی عمرش را برای گذاشتن آجر روی آجر طی کرده است.

مصیبت گاهی با دیدن ترک روی دیوار آشپزخانه ای رنگ حقیقت پیدا می کند که قرار بود عطر غذای گرم روی آن بنشیند.

با پاشیده شدن خاک روی بستری مجسم می شود که قرار بود کودکی در آن آرام بگیرد.

حالا حال و روز مردم سی سخت این است.شب عید است و خانه شان ویرانه است.سرماست و باران و رطوبت.

نیروهای امدادی و هلال احمر هنوز آن طور که باید و شاید به آنها نرسیده اند.مردم با بچه های کوچک شب را در ماشین هایشان سپری کرده اند.

خانه ای که زن یاسوجی با زحمت ساخته بود روی سرش آوار شد

از چهره زن روستایی اهل سی سخت استیصال می بارد.صدایش می لرزد.در میان خرابه های خانه اش ایستاده است و با همان صدای لرزان می گوید:«چقدر زحمت کشیدم این خانه را درست کردم.چقدر کار کردم.خدایا چرا این بلا را سرمان آوردی؟ اما راضی ام به رضای تو.شوهرم مریض است.شما را به خدا کمکی کنید به من.»

مرد جوانی که در همسایگی این زن است دستانش را باز می کند و خانه هایشان را نشان می دهد.ویرانه ها و شیشه های شکسته و سقف های نیم بند که مهمان باران شده اند و دیگر توانی ندارند که جلوی چکه کردن آب را بگیرند:«هیچ چیز برایمان نمانده است.نگاه کنید چه بر سرمان آمد.»

بنیاد مسکن به کمک مردم سی سخت می آید

مسئولین و امدادگران در سی سخت حاضر شده اند.یکی از اهالی با التماس و گریه حرف می زند:«هیچ امکانات و تشکیلاتی به ما ندادند.دو شب است که در سرما و باران در ماشین می خوابیم.شما هم که از اینجا بروید دیگر همه چیز تمام است.»

اما مسئولان به مردم اطمینان خاطر می دهند که بنیاد مسکن دست به کار خواهد شد.

یک مصدوم زلزله سی سخت

زن جوان دیگری زندگی اش را نشان می دهد که حالا تلی از خاک آن را پوشانده است.

خاک و آوار با حریم زندگی اش صمیمی شده اند.به گوشه ای اشاره می کند و می گوید:«شوهرم اینجا زیر آوار مانده بود.دستش و مهره گردنش شکسته است.شکر خدا هیچ کس در این روستا جز همسر من آسیبی ندید.»

یک زن جوان با گریه می گوید:«سرپناه نداریم.بچه دو ساله ام دیشب تا صبح در ماشین یخ کرد.»

یکی دیگر می گوید:«زندگی مان ویران شد.زندگی به جهنم!خدا را شکر تن بچه هایم سالم است.از خانه ام یک چارچوب مانده است.باید بقیه اثاثی که سالم مانده به یک حیاط ببریم.»

مردم سی سخت سرسختانه در مواجهه با این مصیبت ایستاده اند.ایمانی قوی بین آنها موج می زند که هنوز شکر خدا از زبانشان نمی افتد.

اما آنها سر پناه ندارند.چشم امیدشان به کمک مسئولین است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.